ســـــــــــلام


ســـلام به همه خوش اومدین.:iconcherushimetsumari:


من مهـــسا هستم . :iconhay123lin:


و در اینجا از خاطره هام آپ میکنم...:iconriicreations:



امیدوارم خوشتون بیاد.Ariel Avatar by Mel-Rosey


قوانین وبلاگم رو بخون و رعایت کن.Cinderella Avatar by Mel-Rosey


-دستور ندین وگرنه قبول نمیکنم.:iconloveloveplz:


-کپی ممنوع!:iconmonkeyloveplz:


-توهین ممنوع!:iconcheeringplz:


-ورود آقایون ممنوع!:iconfrozenquirk:


-نظر بزارین.:iconchierue:


اگه رعایت نشه راضی نیستم .برو پایین..:icontifaissohot6342:



[ بازدید : 833 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ چهارشنبه 13 مرداد 1395 ] [ 11:40 ] [ 💖مــ❤ــسا 💖 ]

[ ]

تصاویر باحال


Image result


ادامه نری خندت نمیگیره دیگه همین...


[ بازدید : 864 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

ادامه مطلب

[ يکشنبه 7 آذر 1395 ] [ 21:35 ] [ 💖مــ❤ــسا 💖 ]

[ ]

خاطره 3روز



امروز تو کلاس فهمیدم چقدر از بعضی دوستام خوشم میاد...I'm Sorryراستشو بگم دوتا از دوستام خیلی ناگهانی باهام قهر شدن:/Love Songنمیدونم چجوری بگم و از کجا شروع کنم...سعیم رو ولی میکنم...Be Mineببینید بچه ها من همیشه با دوتا از دوستام از مدرسه میرفتم خونمونBravoیه روز یکی از این دوتا...اصلا بزار نام ببرم :7_4_33.gifKissesیه روز مبینا قهر کرد و از من و مریم جدا شد و زودتر رفت.36_1_51.gifمنم ناراحت شدم و پیشش ب مریم بد و بی راه گفتم36_1_70.gifخب چیکار کنم نتونستم جلوی خودمو بگیرممممممممممم36_1_4.gifفکر کنم مریم بدون اینکه من بفهمم هرچی بهش گفتم ب مبینا گفته36_3_4.gifروز بعد دیدم ناراحت شده و باهام حرف/حرف ک هیچ،36_1_51.gifنیگاهمم نمیکرد!!!!!!!!!! و از اون روز من تنهایی و اون دو تنهایی میرن36_1_70.gifخونه هاشون......منم گفتم فدای سرم واقعا خعلی لوسن خعلی36_1_50.gifامروزم برای اینکه لج بچه هامونو در بیارن با لب با هم حرف میزدن448p.gifمنم اعصابم خورد شد و ب مبصر گفتم اسمشونو بنویسه بده دست خانوم36_15_4.gifخیلی خوشحال شدم ک خانوم گفت

واقعا برای کسانی که اسمشون36_1_13.gifروی برگه ای که مبصر بهم


داده نوشته شده متاسفم...اینارو من همراه دارم...7_5_138.gifخلاصه خیلی دلم یخ کرده بچه ها دلم خنک خنکهه که نمیدونیننننن!!!!10_12_9.gifخوب دیگه اینم از داستان امروز،دیروز و پریروز....امیدوارم خوشتون بیاد.36_13_1.gifنظر فراموش نشه لفطا اگه دخدر خوبی هستی نظر بزار مام بدونیم خو36_1_44.gif





[ بازدید : 688 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

ادامه مطلب

[ چهارشنبه 3 آذر 1395 ] [ 20:10 ] [ 💖مــ❤ــسا 💖 ]

[ ]

سلام


سلام خوبین؟



من بعد مدت ها اومدم....



و میخوام خاطره ی امروزو بگم.



تا پست بعدی بای

Related image


[ بازدید : 679 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

ادامه مطلب

[ چهارشنبه 3 آذر 1395 ] [ 19:48 ] [ 💖مــ❤ــسا 💖 ]

[ ]

خاطره امروزااااا


Hippieباســــــــــــــــــــلام.Hippie



بعد مدتی اومدم تا آپـ کنم.


Red Hairامروز میخوام خاطره براتون بگم:Red Hair



White Hairخیلی پیش اومدیم اینجاWhite Hair




Baby Girlالبته اینجا مشهده مشهد مقدسBaby Girl



Flowerو دیروز هم رفتیم حرم امام رضا(ع)Flower


Fartingبرا همتون دعا کردم.دلم واستون یه ذره شده بود.Farting



In Love{آخه ما تو مشهد زندگی نمیکنیم}In Love




Kissخلاصه الانم دارم این پستو با تبلتم مینویسمKiss



Flowerو الان تو یه مدرسه ایم چند شبه اینجاییمFlower


Sagittariusخیلی خوش میگذره!!!جای شما خالی...Sagittarius


امروز میخوام با پست وبو بترکونم!!!



البته به شرط اینکه شما هم با نظرات بترکونینااااا!




Sigh×منتظرتونم...بـــــای تا پست بعدی...×Sigh


[ بازدید : 940 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ پنجشنبه 18 شهريور 1395 ] [ 15:37 ] [ 💖مــ❤ــسا 💖 ]

[ ]

شعر زیبا...


قلبم را گـره زده ام به کفش های

تـا دیگـر هیچ کجــا هوس ماندن نکنــد

زیر پای خودم له شود بهتر است..



[ بازدید : 972 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ يکشنبه 31 مرداد 1395 ] [ 13:26 ] [ 💖مــ❤ــسا 💖 ]

[ ]

خاطرهههه


ســــلام از بنده است.

احوالتون چطوره؟؟؟


دیروز رفتم کتاب های مدرسه مو گرفتم.


درسته که یه ذره دیره ولی خوب دیگه...

ای وای داش یادم میرفت میخواستم خاطره بگم خاطره*

یه روز رفتم تو حیاط با صفامون نماز بخونم،


که یه دفعه چادرم رفت تو آب حوض!

گفتم حالا چیکار کنم؟؟؟


ماهی های قرمزمون رفتن خوب خودشونو بهش مالیدن!


حالم دیگه داشت به هم میخورد!


مامانمو صدا کرد با داد و فریاد

گفت: چ خبرته؟؟؟ناسلامتی تو حیاطی صدا میره بیرون.

گفتم ببخشید بیا ببین چی شده؟؟؟


اومد چادرم و دید و سکوت کرد!!!

گفتم مامان؟؟جوابی نداد!فک کردم سکته رو زده!

دوباره گفتم مامان چیشد؟؟؟هیچی نگفت فقط راه افتاد تو خونه!


البته بعدش میخواستم نماز بخونم دیدم جانمازم نیس !

مامانم برش داشته بود رفته بود تو خونه مون!

منه بیچاره رفتم چادر دیگمو برداشتم با یه مهر دیگه که یه دفعه مامانم گفت:

ای خدا از دست توی دردسر ساز!فک کردم با سکوتم فهمیدی باید اینجا نماز بخونی


گفتم چرا؟؟؟مگه اونجا چشه؟؟؟

گفت تو که حالیت نمیشه دختر!!!ادب که نمیشی! چادرتو کثیف کردی بازم میری اونجا؟؟؟

من که همچی رو فهمیده بودم چیز نگفتم و مهرمو برداشتم رفتم تو خونه نمازمو خوندم.


از مامانم تشکر و معذرت خواهش کردم و بعدش رفتیم سر ناهار خوردن...


این بود یکی از خاطره های روزانه ی بنده!!!


[ بازدید : 964 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ يکشنبه 31 مرداد 1395 ] [ 13:12 ] [ 💖مــ❤ــسا 💖 ]

[ ]


ســــلام گوگولیا!


از دیدنتون خوشحالم!

خوبین؟؟؟خوشین؟؟؟سلامتین؟؟؟


من که والا عاااالیییییییم!!!!!!



این قدر حوصله دارم که نمیدونید!!خخخ



ایشالله این هفته میریم مشهد تا خرید مدرسه مو بکنم.


آخه ما تو خراسان رضوی زندگی میکنیم و به مشهد خیلی نزدیکیم...



راستی یه خبر باور نکردنی!!!!اونم اینه که:



میخوام این وبو بیش از یک سال نگه دارم!!!



تا بازدید و نظراتم زیاد بشه...


ولی خب راستی یکی گفت وبتو هک میکنم ولی نکرد!!!


عجیبه مثل اینکه الکی گفته برای ترسوندن و قیافه گرفتن!


ولی حتما حتما بلد نیس...مطمعن یاد نداره چون هنوز کوچیکه!



ولی بنده یاد دارم میتونم وبشو هک کنم...در هر صورت فعلا بیخیال.



خب دیگه منتظرم باشین تا با پستای خوشمل جدید بیام...



[ بازدید : 892 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ يکشنبه 31 مرداد 1395 ] [ 12:53 ] [ 💖مــ❤ــسا 💖 ]

[ ]

بازم ســـــــــــــــلـــــــــــــــــامــــــــــــــ***:


سلام سلام،خوبین؟؟من که خوابالود...

اومدم بگم اون روزی که گفتم میخوایم بریم خونه ی اقواممون،

چ اتفاقی افتاد!

هیچی دیگه نوه ی خالم نیومد!!!!خیلی تعجب کردم!!!

اون همیشه وقتی میرم خونه ی عمه اش میادددددددد!!!

ولی بعد گفتن خونه ی مامان بزرگشه.

این قدر خداروشکر کردم که نمیدونید...

خب دیگه اومدم همینو بگم و برم...به کارام برسم...پس فعلا بای؟؟؟



[ بازدید : 874 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ يکشنبه 24 مرداد 1395 ] [ 23:20 ] [ 💖مــ❤ــسا 💖 ]

[ ]

دیروز


دیروز مثل همیشه






نوه خالم زنگ زد به خونمون...






البته بیشتر روزا زنگ میزنه میگه:






بیا&بیام.







خداروشکر که امروز اونم میخواد بیاد خونه ی اقواممون





وگرنه باز زنگ میزد...








دیروز هم رفتم خونشون بخاطر زنگش دیگههههه





خلاصه مارو ول نمیکنه اصلا!!!







یکی نیس به دادم برسه...






Reading a Bookبگذریم دیگه!گفتم بیام خاطره ی دیروزو بگمReading a Book







Flowerچون امروز که هنوز که هنوزه معلوم نی چ اتفاقی بیفتهFlower








Gotchaخب حالا...فعلا بای؟Gotcha







[ بازدید : 892 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ سه شنبه 19 مرداد 1395 ] [ 10:57 ] [ 💖مــ❤ــسا 💖 ]

[ ]

ساخت وبلاگ تالار اسپیس فریم اجاره اسپیس خرید آنتی ویروس نمای چوبی ترموود فنلاندی روف گاردن باغ تالار عروسی فلاورباکس گلچین کلاه کاسکت تجهیزات نمازخانه مجله مثبت زندگی سبد پلاستیکی خرید وسایل شهربازی تولید کننده دیگ بخار تجهیزات آشپزخانه صنعتی پارچه برزنت مجله زندگی بهتر تعمیر ماشین شارژی نوار خطر خرید نایلون حبابدار نایلون حبابدار خرید استند فلزی خرید نظم دهنده لباس خرید بک لینک خرید آنتی ویروس
بستن تبلیغات [X]